من از تو دل نمی برم اگرچه از تو دلخورم
ما زن ها عادت کرده ایم در سکوت با نخ خیال پیراهنی از جنس عشق ببافیم.
نخ و کاموا و گل و عشق را انگار برای زنها آفریده اند. زنهایی که بلد نیستد داد بکشند اما بلدند آه بکشند. صبوری کنند تا روزها بگذرد و دوباره امیدوار بشوند. دستمال بردارند و بکشند به گرد و غبار آیینهها، ته ماندهی خاطرههای عاشقانه را برق بیندازند و دوباره آشپزخانه را لبریز عطر زعفران و مهربانی کنند.

+ نوشته شده در دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۲ ساعت 10:3 توسط مریم تاراسی
|
می نویسم تا باشم