یاد آوری

چرا به یاد نمی آورم

تو مهربان بودی

و ابرهای مهاجر

سفید آبی پنجره اطاقمان را

                      پر می کرد.

 

چرا به یاد نمی آورم

تو مهربان بودی

و اجاق خانه روشن بود

بعد اسفند، فروردین از راه می رسید

و تو

حرف های زیادی برای گفتن داشتی

 

چرا به یاد نمی آورم

تو مهربان بودی

و گونه هایم  که در چشم های تو

شکوفه های هلو بود

دیر زمانی است

گل نکرده از سرخی

 

           * مریم تاراسی *

 

بهاریه

جهنم، بهاری است که تو را به سکوت و تنهایی و تفکر وامیدارد و گل ها همچنان شکوفا می شوند.