انار
در سینه ات اناری بود
با کشاکش شکفتن
رفتی
دست تنها شدیم من و ساقه ای رسیده ی گندم
و طلا عیار پایینی داشت
با تنها یک دست و اناری ترک برداشته بر سینه ات
برگشته ای
و طلا هنوز هم عیار پایینی دارد
در مزرعه گندم.
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۸ ساعت 10:4 توسط مریم تاراسی
|
می نویسم تا باشم